کد مطلب:211008 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

علل و عواملی که سبب تجلی مذهب جعفری شد
اول فتنه ای كه در اسلام رخ داد بعد از سقیفه... بود كه عمر برای روی كار آوردن عثمان تشكیل داد. اگرچه باید این فته را از متفرعات سقیفه بنی ساعده دانست ولی مخالفین این شورا زیاد هستند اكثر علماء و مورخین به نظر كینه و بغضاء و غدر و حیله به این شوری تلقی می كنند و لذا پس از شوری بسیاری از مردم به اختلاف پرداختند كه چگونه افضل اصحاب در سیاست عقب رفت و مفضول تقدم یافت.

همیشه علاقه مندان به مقام و منصب متحد و متفق بودند و برای سوار شدن بر گردن ملت دست به دست هم می دادند ولی اهل حق از خدا می ترسیدند و مقامی كه حق آنها نبود مطالبه نمی كردند.

پس از شورای منتخب عمر و روی كار آمدن عثمان مردم مسلمان دو دسته شدند یك دسته شیعه علی بن ابیطالب و دسته دیگر شیعیان عثمان كه اكثریت آنها را بنی امیه تشكیل می دادند و آن اختلافات به شرحی كه دیدیم به كشته شدن عثمان منجر گردید این اختلاف سابقه داشت و از خونخواهیهای جاهلیت سرچشمه می گرفت و شرح آنرا در كتاب سیدالشهداء



[ صفحه 92]



درباره بنی امیه در تاریخ نگاشتیم و علی بن ابیطالب را به همین حساب كشتند و حتی سیدالشهداء هم به این حساب كشته شد [1] .

و دلیل این حقیقت شعریست كه یزید بن معاویه در كشتن سیدالشهداء گفت



لست من خندف ان لم انتقم

من بنی احمد ما كان فعل



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحی نزل



قد قتلنا القوم من ساداتهم

و عدلنا مثل بدر فاعتدل



معاویه جنگهای جمل و صفین و نهروان را روی همین بغض و كینه تعصب جاهلیت به میان آورد تا اولاد علی را كشت و خود به قهر و غلبه بر ملت اسلام سلطه یافت و اهل شام را علیه علویین تربیت كرد عراقیین هم علیه شامیین قیام كردند و این جنگهای عراق و شام دامنه وسیعی داشت تا اوایل قرن دوم ادامه یافت و یكی از بنی ضبه كه در جنگ جمل با علی (ع) جنگید و بغض و دشمنی خود را ظاهر گردانید و گفت.



نحن «بنی ضبة» اعداء علی

ذاك الذی یعرف قدما بالوصی



و فارس الخیل علی عهد النبی

ما انا عن فضل علی بالعمی



لكننی انعی ابن عفان التقی

ان اولی طالب الثار الولی



مفادش این است كه ما دشمن علی هستیم با آنكه می دانیم او فارس حجاز بوده و در عهد پیغمبر فضیلتی داشته ولی به انتقام خون عثمان قصاص می كنیم و یكی از روات جاهلیت می گوید طلحه به مسیلمه گفت یا مسیلمه اشهد انك كذاب و ان محمدا صادق و لكن كذاب ربیعه احب الینا من صادق مضر

گفت می دانم تو دروغگوی ربیعه هستی و محمد راستگوی قبیله مضر است ولی دروغگوی ربیعه نزد من بهتر از راستگوی قبیله مضر است.

این خبر عصبیت جاهلیت و خصومت دیرین آنها را نشان می دهد.

شیخی از ازد گفت مردی را در طواف خانه خدا دیدم پدرش را دعا می كند ولی از مادرش نامی نمی برد گفتم چرا مادرت را فراموش كردی گفت او از قبیله تمیمه است - این اندازه تعصب جاهلیت مؤثر بود.

همین خصومت نژادی و تیره گی بین علویین و امویین ادامه یافت تا رسید بین امویین



[ صفحه 93]



و عباسیین به شرحی كه دیدیم كه بنی امیه هزاران هزار از علویین و هاشمیین و عبدالمطلبیین را كشتند و بنی عباس هم كه به حكومت رسیدند هزارها از آل سفیان و آل مروان را به قتل رسانیدند و در اوایل قرن دوم بنی زبدی و بنی حسن و علویین و عباسیین نیز از یك طرف و امویین و مروانیین و زیادیین از طرف دیگر باز به جنگها پرداختند و دنبال همان خونخواهی را گرفتند.

در این عهد شیعه كه به همه هواخواهان این قبایل اطلاق می شد منحصر به شیعه علویین گردید و آنها همه از میدان بیرون رفتند و بنی عباس از فرط خصومت با دو جبهه جنگ كردند یكی امویین و دیگر علویین عموزادگان خودشان و دیدیدم كه امامین صادقین را كشتند و قبر امام حسین را به آب بستند در حالی كه منصور به احادیث فضل و برتری علی بن ابیطالب استناد می كرد.

امام جعفر صادق علیه السلام در این عوامل سكوت داشت و اعمام خود را از نزاع و جنگ و خروج و قیام منع می فرمود - و خود در حالی كه آنها به اختلاف سیاسی مشغول بودند به نشر علم و معارف پرداخت و غرض اصلی دین كه ابلاغ احكام حلال و حرام بود شروع و تجدید فرمود.

بنابراین یكی از عوامل ظهور مكتب جعفری سیاست متضاد عرب بود و دیگر بروز و ظهور عقاید و افكاری كه روی همان مبانی پیدا شده بود بنی عباس به عموزادگان خود هم ترحم نكردند و همان بغض و عداوت آنها بیشتر سبب توجه مردم به نشر حقایق دینی گردید.

منصور امام صادق را مسموم كرد و هارون موسی بن جعفر را در زندان مسموم ساخت و همین مسمومیت و مظلومیت بیشتر نسل بعد را متوجه تعلیم و تربیت آنها نموده و علما به نشر معارف آنها همت گماشتند.

یكی دیگر از عوامل تكون و بسط مكتب جعفری ورود فلسفه یونان در اسلام بود كه عقاید مردم را مغشوش و منحرف و متشتت ساخت و نحل و آرائی پدیدار گردید و زندقه و الحاد پیش آمد ناگزیر امام صادق باید به این اختلاف عقاید خاتمه دهد و خط سیر فكری مسلمین را به راه صواب هدایت فرماید این هم یك عامل بسیاری قوی برای سازمان مكتب جعفری گردید

جنگهای حزبی و مبارزات عقیده و آراء به شدت شیوع یافت و چماق تكفیر از هر



[ صفحه 94]



طرف بلند می شد دلیل و برهان كمتر بود - مكتب جعفری با منطقی مستدل به این جنگها خاتمه داد - به شرحی كه دیدیم همه علماء او را افقه و اعلم خلق زمان شناختند.

با این ترتیب دیدیم كه تأثیر سیاست در تكوین مذهب اهل بیت موجب تمایل مردم به آنها شد و علم و حلم و اخلاق فاضله اهل بیت مؤید این جاذبه گردید و قلوب صافیه شافیه به مهبط عواطف آنها جا می گرفت و هر كس در این خاندان دل می بست چون واسطه دل بستن علم و تقوی و فضیلت و كمال بوده دیگر بر كندن آن جز با جان میسر نبود.

قدرت فلسفه یونان هم با همه عرفان منطقی در مقابل منطق مستدل زبان وحی نیروئی نداشت - بلكه یك اضطراب و تشویش بر پا می كرد تا در نتیجه ورود فلسفه یونان زندقه پیش آمده الحاد رواج یافت و حضرت امام جعفر صادق (ع) برای ریشه كن نمودن این عقیده فاسد شروع به افاضات علمی و احتجاجات برهانی فرمود و به طریق علم و منطق مستدل تار و پود فلسفه یونان را از هم جدا ساخت و حكمت توحید را به جای آن تعلیم فرمود

همین حقیقت مستدل بود كه سبب هجوم روات اخبار شد و مردانی روشن فكر با نبوغ مطلع - سخن سنج پیدا شدند مردانی موثق - معتمد - موجه شروع كردند این منطق را اشاعه دادن و در موقعیت علمی و روایتی خود از منطق امام ششم بیان حدیث كردن چه او می فرمود حدثنی ابی عن جدی تا برسد به پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جبرئیل و لوح و قلم كه منطق مطلق همه ائمه دین بوده و با این منطق احكام اصول دین و فروع را نقل و تعلیم فرموده و لذا به مذهب ائمه امامیه شهرت یافت.

این شهرت و اهمیت و پاكی منطق مستدل محكم در میان شاگردان امام جعفر صادق (ع) رواج یافت و مورد توجه قرار گرفت - به طوری كه مالك بن انس كه در زمره مذاهب خوارج بود به شاگردی امام ششم افتخار كرد و می گفت حدثنی الثقة و ابن حجر در صواعق می نویسد:

و نقل الناس عن جعفر بن محمد من العلوم ماسارت به الركبان و انتشر صیته فی جمیع البلدان

و نوح بن دراج برای ابی لیلی نوشت در قضاوت و حكومت علمی مردی را چون جعفر بن محمد ندیدم.



[ صفحه 95]



و حافظ ابن عقده در كتاب رجال خود نام چهار هزار نفر روات موثق امام ششم را ضبط كرده است و ابان بن ثعلب می گوید سی هزار حدیث نقل نموده و ابوالحسن بن علی الوشاء می گوید.

ادركت فی هذا المسجد - «یرید مسجد الكوفه» تسعمائة شیخ كلهم یقول حدثنی جعفر بن محمد

قاضی القضات خوارزمی در كتاب جامع به اسانید خود می نویسد: ابوحنیفه گفت جعفر بن محمد افقه از تمام علمای عصر است به علاوه علم، حلم و تقوی و فضیلت هم دارد كه سایرین مانند یحیی بن سعید انصاری و سفیان ثوری و ابن جریح و ایوب سجستانی و ابان بن تغلب و عمرو بن عبید و بسیاری دیگر این پارسائی و تقوی را نداشتند.

در ضعف دولت اموی و نهضت علمی و جنبش فكری مردم آن عصر كه افكار عمومی منقلب گردید همه روات و فقها و فضلا اطراف امام صادق را گرفتند و به ساده گی عقاید خود را می گفتند و امام ششم هم بدون هیچ شائبه و یا تندی اخلاق یا تكفیر و راندن آنها را به حقایق امر آشنا می ساخت و بطلان عقاید فاسد را بیان می فرمود و منطق علمی و برهان مستدل قابل قبول را می آموخت و لذا همه بدون اختلاف او را بزرگترین عالم عصر می شناختند.

و یقین می كردند كه او خود بحار ذخاریست و پدرانش تا به جدش برسد همه اقیانوس متلاطم علم و فضیلت بوده و در عقیده و ایمان به آنچه می گفتند راسخ و استوار و هیچ گونه اختلافی در تمام سلسله تعلیمات آنها وجود نداشت - و همین جهات موجب تمركز چهار هزار مرد دانشمند مطلع گردید كه همه در پیشگاهش سر تعظیم خم كردند و زانوی ادب بر زمین زدند و افتخار به شاگردیش نمودند.


[1] اصل اين مقاله به قلم علامه شيخ احمدرضا در جبل عامل لبنان بوده كه با تصرف ترجمه شد.